جدول جو
جدول جو

معنی بازی حال - جستجوی لغت در جدول جو

بازی حال
یکی از تکه های موسیقی چوپانی مازندران و به معنی حالت بازی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی حال
تصویر بی حال
بی رمق، سست، ناتوان، آنکه حال خوشی ندارد
فرهنگ فارسی عمید
بازی گه، تماشاخانه، جای بازیگری، ملعب، (منتهی الارب) ملهی، (دهار) ملعب، (تفلیسی) بازیکده، (آنندراج) بازی جا، (ناظم الاطباء) :
چو خواندی درس آزادی گلستان میشود زندان
که روز جمعه بازیگاه طفلانست مکتب ها،
ناصرعلی (از آنندراج)،
و رجوع به بازیکده شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
چابوک. (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
تآتر، (یادداشت مؤلف از تحفۀ اهل بخارا)، و رجوع به بازیجا شود
لغت نامه دهخدا
(پَ مَ دَ)
مرکّب از: ب حرف جر + ای + حال، به هرحال. به هرصورت. (آنندراج) (غیاث اللغات)، درهرحال
لغت نامه دهخدا
جای نمایش، محل بازی هنرپیشگان، تآتر، جای بازی ومحل بازی، خواه قمار باشد یا لعب، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از با حال
تصویر با حال
خوش ساخت خوشنما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازی جا
تصویر بازی جا
تاثر، جای نمایش
فرهنگ لغت هوشیار
الی الحال: مستوفیان جدید که از دو سال قبل الی حال بمنصب استیفانایل شده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
سست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
Listless, Zonked
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apathique, épuisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گودال هایی که به سبب استخراج خاک و شن در کنار رودخانه ها
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع لنگای عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
تکه ای است سازی مربوط به لـله وانام اصلی این تکه فراموش گردیداز
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
lesu, kelelahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
নিষ্ক্রিয় , ক্লান্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
bila shauku, kuchoka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
isteksiz, bitkin
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
무기력한 , 지친
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
無気力な , 疲れた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
חסר מרץ , עייף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
उदासीन , थका हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
апатичний , виснажений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
ไร้เรี่ยวแรง , เหนื่อยล้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apathisch, uitgeput
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apático, agotado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apatico, esausto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apático, exausto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
无精打采的 , 精疲力尽的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apatyczny, wyczerpany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
lustlos, erschöpft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
апатичный , измотанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
بے حال , تھکا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو